آرام نشست و گوش کرد. جوان بودند و پرحرارت، پر از انرژی، آینده ای روشن، درخشان، افکاری پرشور، سرهایی پر از ایده های ناب. سعی کرد خیلی احساساتی نشود، ناامید هم نکند. لبخند زد.
افکارش را جمع کرد. این که همه آن بدبختی هایی که کسی جز یک درمانگر نمیدانست برایشان بگوید ممکن نبود، اصلاً قابل فهم هم نبود. تا درحیطه حرفه پزشکی نباشی به بعضی از مسائل واقف نمی شوی، لمس نمیکنی، درک نمی کنی. بنابراین ترجیح داد از وادی عمومی تری وارد شود.
خیلی آرام شروع کرد: حرف هایتان درست است و توقع هایتان هم. اما چیزی که نباید فراموش کنید این است که ما در زمانی زندگی می کنیم که بحران اخلاقیات داریم. بحران واقعی معنویت، بحران پرهیزگاری. مردم زمان ما به هر دلیلی دیگر اهمیتی به ماورای روزمرگی شان نمیدهند، روزمرگی که پر است از منفعت پرستی، مادی گرایی، مصرف زدگی. شما از هر جا که بخواهید وارد شوید، ما از هر جا که بخواهیم کار کنیم بدون تذکر خلاء معنویت پیشرفت نمی کنیم. در این حیطه هم بخواهید کاری کنید با سختی روبرو می شوید، یک بخش سختی مقاومتی است که مردم به خرج می دهند، مردمی که سالهاست با استفاده ابزاری از تظاهرات مذهبی خو گرفته اند. بخش دیگر سختی مقاومتی است که نهادهای رسمی مذهبی دارند، اگر حتی احساس کنند ذره ای در تقابل یا تضاد منافع با آنها قرار گرفته اید.
اشتباه نکنید. نمی گویم که موفق نمی شوید، که موفق نمی شویم. می گویم که سختی های راه را بشناسیم، که اگر تا حد امکان پیش بینی بین راه را نکنیم پیشروی مان یا کند یا متوقف خواهد شد. متاسفانه همین جا مجبورم نکته ای را متذکر شوم. همه ما از دورویی در مملکت و مردممان شاکی هستیم. همه ما ریاکاری را در ابعاد مختلفش دیده ایم. اما هیچوقت نخواسته ایم بفهمیم که این ریاکاری تا چه حد به ما امکان بقا داده است. متاسفم، ریا و دروغ آدم را ضعیف می کند، چون احترام آدم به خودش را از بین می برد، ارزش آدم در نظر خودش کم می شود. هر دروغ و هر ریاکاری در بطن خودش یک نوع ترس را به همراه دارد، تا نترسید ریاکار نمی شوید. وقتی تسلیم ترس می شوید دیگر بی باک نیستید، شجاع نیستید و این دردناک است.
یک وقت است که شما نمی دانید چه می کنید و در نتیجه از عوارض آن هم آگاه نیستید. گاهی زمانی است که آگاهید، از گذشته، از نقاط ضعف حال، از طول تاریختان. آن زمان می توانید انتخاب کنید. پس الان زمانی است که تا می توانید به انبان اطلاعاتتان بیفزایید. تاریخ را مطالعه کنید، نقد نکنید، قضاوت نکنید. سعی کنید رابطه های علی و معلولی را پیدا کنید. بشر در همه جا یکی است. به قول برشت، آدم، آدم است. شرایط است که آدم ها را متفاوت می کند و این فرق دارد با یک انسان به تنهایی. ممکن است شما نتوانید رفتار یک انسان به تنهایی را پیش بینی کنید و نباید هم بتوانید. اما دسته و گروهی آدمها قابل پیش بینی هستند. آدمها بر اساس منافع و مضارشان، شعور و آگاهیشان، پیش داوری هایشان تصمیم می گیرند و حداقل در زمانه ما می توان با تغییر شرایط به تغییر آدم ها هم رسید.
من نه تنها با شما موافقم بلکه به دلایلی که مربوط به حرفه و شغل من است، حرفه و شغلی که مستقیماً با شخصیت آدم مربوط می شود، مشغول سروسامان دادن به اموری هستم که بخشی از هدف شماست. شما باید یک برنامه زمان بندی شده داشته باشید، من کمک میکنم. اما باید به این برنامه وفادار باشید. الان دانشجویید، آزادید، بی مسئولیتید. فردا شرایطتتان عوض می شود، زندگی رویه دیگری را به شما نشان می دهد. شما اولین کسانی هستید که باید به اخلاقیات پایبند باشید، اولین آن وفاداری است به کاری که میخواهید بکنید.